هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش تلویزیون در توسعۀ ورزش همگانی بود که به روش کیفی و استراتژی نظریهپردازی برخاسته از دادهها انجام گرفت. گردآوری دادهها با استفاده از بررسی اسناد و مصاحبه صورت گرفت. پس از انجام 21 مصاحبۀ عمیق و نیمهساختاریافته با متخصصان رسانه و ورزش، اشباع نظری حاصلگشت و مقولههای اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید. همچنین، بررسی اسناد با دو رویکرد جایگاه تلویزیون در اسناد برنامهای ورزش و جایگاه ورزش در اسناد فرادستی تلویزیون انجام شد. پس از تکمیل یافتهها مدل زمینهای بر اساس مدل سیستماتیک استراس و کوربین(1994) طراحی گردید. براساس یافتهها، مقولۀ محوری رویکرد نامناسب تلویزیون به ورزش همگانی شناسایی شد و مقولههای اصلی بر مبنای مدل پارادایمی بر گرد آن سازماندهی گردید (این مقولات شرایط علی، شرایط تأثیرگذار و زمینهای، استراتژیهای کنش ـ واکنش و پیامدها را بازگو میکنند). برخی از شرایط علی شامل: عدم جذابیت مالی ورزش همگانی برای تلویزیون و محدودبودن تعامل دوسویۀ سازمانهای متولی ورزش همگانی با شبکههای تلویزیون است. شرایط مداخلهگر و زمینهای در برگیرندۀ ضعف شبکههای مرتبط با حوزۀ سلامت، نیروی انسانی تلویزیون، جذابیت ناچیز ورزش همگانی برای مخاطبان تلویزیونی وگرایش مخاطب به تماشای تلویزیون با انگیزۀ تفریح و سرگرمی میباشد. علاوه بر این، پیامدها عبارت هستند از: سهم ناچیز ورزش همگانی از ساعات پربینندۀ ورزش تلویزیون و نقش محدود تلویزیون در ایجاد انگیزه و آگاهی نسبت به فعالیت بدنی.